شنبه 29 اردیبهشت 1403 5/18/2024

به وب سایت رسمی روزنامه طلوع خوش آمدید

دوشنبه 16 آذر 1394 ، 11 : 12

کد خبر : 7876

از 0 نفر 0

تفكر تشكيلاتي، ضرورت امروز جامعه ما

تفكر تشكيلاتي، ضرورت  امروز جامعه ما

ذبيح اله رضايي / فرهنگي وكارشناس ارشد علوم سياسي
امروزه در عرصه فعاليتهاي سياسي واجتماعي ايجاد تشكل هاي سياسي و مدني از نياز هاي غير قابل انكار بوده چرا كه با توجه به پيچيدگي و نيازهاي جوامع امروزي ‌‌ ‌يكي از پيش نيازهاي مهم توسعه سياسي تشكيل احزاب و تشكلها مي باشد. تفكر و رفتار تشكيلاتي به معني تجميع افكار و انديشه ها و تواناييهاي  متفاوت افراد در كنار همديگرمي باشد.‌‌ ‌در حوزه مسائل سياسي يكي از اهداف اساسي فعاليتهاي تشكيلاتي دستيابي به قدرت و يا سهيم شدن در آن و يا حداقل نقد قدرت مي باشد‌‌.‌ حاكمان و صاحبان قدرت هم ذاتا به گونه اي بوده وهستند كه نسبت به واگذاري و تقسيم  و يا نقد قدرت خود مقاومت و سرسختي و واكنش نشان مي دهند بر همين اساس حركت و كنش درجفرافياي قدرت وحكومت موضوعي كاملا حساس ، جدي و حتي پرمخاطره مي باشد. فلسفه وجودي  جوامع و حكومت هاي  مردم سالار اين است كه مردم در تعيين سرنوشت خود حضور داشته  و سهيم باشند  واز يكسويه شدن قدرت در روند اداره جامعه پرهيز شود وهمچنين  قدرت مردم تنها ابزار كنترل و تنظيم قدرت حاكمان و صاحبان قدرت شناخته شده است.قانون اصلي ترين مولفه اي مي باشد كه مي تواند فرايند توزيع و تقسيم و انتقال قدرت ها را مديريت نمايد و به تنظيم ارتباط بين دولت و مردم بپردازد بدون اينكه مردم بخواهند به زور و خشونت متوسل شوند و يا حاكمان بخواهند در مسير خودكامگي قدم بردارند. ‌
اينكه قدرت مردم چگونه متمركز شده و قابليت اعمال و كاربرد پيدا مي نمايد يكي از موضوعاتي است كه در طول تاريخ نظام هاي سياسي مختلف محل بحث وجدل و همراه با چالش و كشمكش  فراوان بوده است تا اينكه تجربيات موفق و ناموفق بشريت به اين نتيجه رسيده است كه تنها درچهارچوب قانون مي توان به مديريت و ساماندهي و تعيين حد و مرزهاي حكومت ها ودولت ها پرداخت و شرايط دخالت وحضورمردم در بحث اداره جامعه را مشخص نمود.  در اين ميان برگزاري انتخابات هاي مختلف وتعيين نمايندگاني از طرف مردم به عنوان يكي از الزامات اداره جامعه به شيوه مرم سالاري ، از تجربيات موفق بشريت در موضوع حكومت و قدرت شناخته شده است .همچنين اينكه مردم چگونه مي توانند در انتخاب نمايندگان خود به نحو شايستهاي عمل نمايند تا از كمترين خطا و اشتباه برخوردار باشند، تجربه‌‌ ‌اخير تاريخ تكيه بر تحزب و تشكل گرايي را به ما عرضه مي نمايد. يكي از مهمترين كارهاي ويژه احزاب و تشكلهاي سياسي ساماندهي نيروهاي پراكنده مردمي ميباشد.امروزه اداره جوامع آنقدر پيچيده شده كه يك يا چند فرد به شكل پراكنده نمي توانند برنامه منسجمي براي اداره كشور داشته باشند. كارويژه ديگرحزب تدوين برنامه براي اداره كشور است كه حزب  به شكل عملياتي برنامه خود را تدوين مي كند و دست به كادرسازي براي اجراي برنامه خود مي زند و در واقع  حزب به نخبه پروري و تربيت وتحويل نيروهاي شايسته به جامعه مي پردازد .افراد در فرايند كار تشكيلاتي به بلوغ فكري وسياسي لازم دست خواهند يافت و تمرين ترجيح منافع جمعي و ملي برمنافع فردي را انجام داده و مفهوم تعهد را درك خواهند نمود و احزاب براي حفظ اعتبار و حيثيت خود دائما به گزينش درون گروهي دست زده و برعملكرد افراد نظارت مي نمايد تا ازشتابزدگي، خودسري و  تكروي ها  كه منجر به آسيب فراوان خواهد شد جلوگيري نمايند. ‌
وازجهت ديگرفعاليتهاي حزبي و تشكيلاتي منجربه بالابردن سطح آگاهي و بينش سياسي مردم مي گردد وضمن جلوگيري از حركات توده اي و احساسي باعث مي شود تا از ورود افراد يا جريانهاي ناشناخته و بي ريشه به عرصه انتخاباتي و مديريتي كشور جلوگيري شود و در كنار آن سطح پاسخگويي و مسئوليت پذيري دست اندكاران درمقابل مردم را بالابرده و توسعه و نهادينه شدن كارجمعي و تشكيلاتي را به همراه خواهد داشت .‌
در ارتباط بابحث حكومت مي توان گفت كه فعاليت احزاب تضميني براي بقا ودوام حكومت ها خواهد بود وازاينكه فرد خاصي  بتواند مديريت و سرنوشت مردم  را براساس خواست دروني خود به بازيچه گرفته و جامعه و نظام حكومتي را به مخاطره بيندازد جلوگيري خواهد كرد. شايد انحصار قدرت دردست افراد براي آنان لذت بخش باشد اما بايد بدانيم كه اين شرايط براي نظام سياسي مستقر آفت تلقي مي شود. احزاب مي توانند قدرت را مهار ونهادينه كرده وارتباط حكومت و ملت را تنظيم نمايند همچنين نيروهاي پراكنده و لجام گسيخته توسط تشكلها شناسنامه دار شده وانتقادات واعتراضات نيروهاي ناراضي در سطح جامعه در چهارچوب قانون ساماندهي ومديريت مي شوند كه برايند همه اين موارد افزايش رضايت و مشاركت مردم ودر نهايت  بالا رفتن  ضريب امنيت ملي را درپي خواهد داشت . ‌
تحزب يك تجربه موفق در عالم سياست بوده و انديشمندان سياسي آن را فرزندخلف و  همچنين ركن چهارم دموكراسي مي نامند.در كشور ما به دلايل مختلف احزاب وتشكلها جايگاه اصلي خود را پيدا ننموده اند و برهمين اساس انتخابات هم بر پايه تفكرات و برنامه هاي  حزبي برگزار نمي شود  و اين به عنوان يك نقص قابل توجه  در انتخابات ما قابل رويت است. يعني انتخابات ما هنوز به جاي انتخاب تفكرها ، انديشهها و برنامه ها ، فرد محور است و ما دنبال اين هستيم كه همچنان افراد را برگزينيم كه اين مساله از طرفي بر فرهنگ سياسي ما و از طرفي ديگر بر روند توسعه كشور تاثير منفي مي گذارد لذا با معناي واقعي انتخابات كه بايد منتهي به انتخاب تفكرها و برنامه ودر نتيجه افراد خبره وشايسته شود فاصله داريم. خويشاوند سالاري و قوميت گرايي و نگاه  فردي و بخشي نگري هنوز ازعوامل تعيين كننده در انتخابهاي ما به حساب مي آيند و پيامد آن پايين آمدن سطح كيفي منتخبين ونهادهاي انتخابي در كشورخواهدبود. اين روند خود از موانع فرايند توسعه  همه جانبه در كشور ما است و تا وضعيت تحزب در كشور درست نشود وانتخابات هم  درقالب تشكيلات و تحزب و بر مبنا و محور منافع كلان ملي و منطقهاي شكل نگيرد  وضعيت مديريتي كشور هم به سامان نخواهد رسيد و ما هم با اين وضعيت به سمت توسعه و پيشرفت نخواهيم رفت. مديريت كشور زماني به يك مديريت بهينه و تاثيرگذار تبديل خواهد شد كه افرادي كه توانمندي و اصالت و كفايت آنها به اثبات رسيده باشد از طريق كانالهاي حزبي انتخاب شوند و اداره و سرنوشت مردم را به عهده گيرند.‌
در كشورهاي كمترتوسعه يافته مانند ايران اسلامي ما معمولا يكي ازمتوليان اصلي نهادسازي وتوسعه تفكر تشكيلاتي وتحزب گرايي وكاهش دهنده هزينه هاي آن و همچنين تسهيل كننده ومشوق گسترش نهادهاي مدني دولت ها هستند كه تاكنون آنچنان عزم  و اراده جدي كه شايسته  شان نظام مقدس جمهوري اسلامي باشد را در اين زمينه  كمتر مشاهده نموده ايم و پيامد هاي  آن را هم لمس كرده ايم از جمله حضور افراد و يا جريان هاي فاقد صلاحيت و شايستگي لازم به عنوان نماينده مردم در سطوح مختلف كه تحميل هزينههاي هنگفتي را برپيكره نظام و مردم به همراه داشته است.لذابا توجه به اينكه در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي قرارگرفته ايم مي طلبد كه هم دولت مسئولانه تر از گذشته در جهت حمايت از فعاليتهاي حزبي و تشكيلاتي گام بردارد و هم فعالان سياسي فعاليتها و برنامه هاي خود را در قالب احزاب و تشكلهاي سياسي رسمي شناسنامه دار ارائه دهند و همچنين احزاب و تشكلهاي سياسي هم فارغ از انحصارطلبي و با وسعت نظرو رعايت اصول اخلاقي و تعهدات تشكيلاتي گام برداشته ودر جهت جلب اعتماد جامعه  تلاش نمايند و از همه مهمترمردم با تغييرروش و معيارهاي گذشته ضمن لحاظ منافع و مصالح كلان ، نگاه خود از انتخاب افراد خاص  به انتخاب تفكر وانديشه هاي سياسي اجتماعي  اصالت دار و شناخته شده تغييرداده و عمل نمايند.

ارسال دیدگاه Post comments


آخرین عناوین « اندیشه »

صفحه اینستاگرام روزنامه طلوع کانال واتس اپ روزنامه طلوع

پربازدیدترین ها